سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جوانه

یه روز یه باغبونی...یه مرد آسمونی

نهالی کاشت میونه...باغچه ی مهربونی

می گفت سفر که رفتم...یه روز و روزگاری

این بوته ی یاس من...می مونه یادگاری

هر روز غروب عطر یاس تو کوچه ها می پیچید.

میون کوچه باغ ها بوی خدا می پیچید

اونایی که نداشتن...از خوبی ها نشونه

دیدن که خوبیه یاس...باعث زشتی شونه

عابرای بی احساس ... پا گذاشتن روی یاس

ساقه هاشو شکستن... آدمای نا سپاس

یاس جوون مرگمون...تکیه زدش به دیوار

خواست بزنه جوونه...اما سر اومد بهار

یه باغبون دیگه...شبونه یاس رو بر داشت

پنهون ز نامحرمان...تو باغ دیگه ایی کاشت

هزار ساله کوچه ها...پر می شه از عطر یاس

اما میدونیم اون گل... مونده هنوز ناشناس


نوشته شده در سه شنبه 88/6/24ساعت 1:22 صبح توسط باران بهاری ایده شما ( ) |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت