در سراسر زندگی، همواره ناخواستهها اتفاق میافتند. خواستهها نیز گاه روی میدهند و گاه پیش نمیآیند. جریان واکنش دائمی انسان به این مسائل، گرههای عصبی را بوجود میآورد و این گرهها، کل ساختارِ جسمانى و ذهنی انسان را تحت فشار قرار میدهند و ذهن را از عوامل منفی لبریز میکنند. در نتیجه، زندگی به عذاب و مصیبت تبدیل میشود. حال، یک روش حل مشکل آنست که از بروز حوادث نامطلوب در زندگی جلوگیری کنیم، بطوریکه همه چیز دقیقاً مطابق خواستهها و امیالمان اتفاق بیفتد. برای اینکار باید قدرتی آنچنانی بدست آوریم و یا آنکه به هنگام نیاز، شخصی قدرتمند به کمکمان بیاید تا هیچ ناخواستهای روی ندهد و همگی خواستههامان عملی شوند. امّا چنین چیزی ممکن نیست. هیچ کس در این جهان وجود ندارد که بتواند به تمامی آرزوهایش برسد و در تمام طول عمر، همگى رویدادها مطابق میل او باشند و هرگز ناخواستهای برایش اتفاق نیفتد. حال این سئوال پیش میآید که: چگونه میتوان به هنگام برخورد با ناخواستهها از عکسالعملهای کورکورانه اجتناب کرد؟ چگونه میتوان از ایجادِ تنش جلوگیری نمود؟ چگونه میتوان در مقابل عوامل نامطلوب، آرامش و توازن خویش را حفظ کرد؟ در روزگاران گذشته در کشور هندوستان و سایر کشورها، مردم دانا و روحانیون، این مسئله را مورد بررسی قرار دادند. موضوع درد و رنج انسان را مطالعه کردند و برای آن راه حلی یافتند: زمانی که برای شخص ناخواستهای پیش میآید و انسان با ایجادِ خشم، ترس یا هر نوع منفیگرایی دیگر، نسبت به آن موضوع واکنش نشان میدهد، در چنین وضعیتی، باید هر چه سریع تر توجه خود را به موضوع دیگری معطوف نماید. مثلاً برخیزد، لیوانی آب بنوشد. تا با این عمل، مانع تکثیر و افزایش خشم شده و از آن حال بیرون بیاید. یا آنکه به شمارش اعداد بپردازد. یک، دو، سه، چهار .... یا آنکه کلمه یا جملهای را تکرار کند. یعنى ذکر، مانترا، نام حق یا شخصی روحانی را که به او اعتقاد دارد، تکرار نماید. در این حال ذهن منحرف شده و انسان تا حدودی از چنگ افکار منفی و خشم رها میشود،این کارها موثر واقع میشد و نتیجه میداد. هنوز هم نتیجه میدهد. با چنین تمرینی، ذهن از آشفتگی رها میشود امّا در حقیقت، این عمل تنها در سطح آگاه ذهن موثر میافتد. یعنی با منحرف کردن توجه، عوامل منفی را به سطوح ناخودآگاه ذهن سوق میدهیم و در آنجا همچنان به تولید و تکثیر ناپاکیها میپردازیم.
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |