انتخاب من ، زندگی کردن در بهشت است . انتخاب شما چیست ؟ می خواهم هر آنچه را طی زندگی آموخته اید فراموش کنید . این آغاز درکی تازه و رویایی تازه است .
رویایی که در آن زندگی می کنید ، آفریده خود شماست . دریافت شما از واقعیت است که آن را می سازد ، و هر لحظه که بخواهید می توانید آن را تغییر دهید . شما توان این را دارید که دوزخ را بیافرینید ، و توان این را دارید که بهشت را بیافرینید . پس چرا رویایی متفاوت نداشته باشیم ؟ چرا از ذهن خود ، از تخیل خود ، و از عواطف خود استفاده نکنیم و رویای بهشت را نیافرینیم ؟
فقط از تخیل خود استفاده کنید تا اتفاقی فوق العاده بیفتد . مجسم کنید که قادرید هر وقت بخواهید ، جهان را با چشمانی متفاوت ببینید . هر بار که که چشمان خود را می گشایید ، جهان اطراف را به طرز متفاوتی ببینید .
همین حالا چشمان خود را ببندید ، و بعد باز کنید و به بیرون نگاه کنید .
آنچه می بینید عشق است که از درختان می آید ، عشق است که از آسمان می اید ، عشق است که از نور می آید . از هر آنچه در اطراف شماست ، عشق دریافت می کنید . این حالت سعادت است . شما عشق را مستقیما از همه چیز دریافت می کنید ، از جمله از خودتان و از سایر انسان ها . حتی وقتی انسان ها غمگین یا خشمگین هستند ، پشت این احساس ها می توانید ببیند که عشق هم ارسال می کنند .
با استفاده از تخیل و چشمانی نو برای دریافت ، می خواهم خود را ببینید که زندگی تازه ای را آغاز کرده اید ، رویایی تازه ، حیاتی که در آن نیازی ندارید هستی خود را توجیه کنید و آزادید همان باشید که واقعا هستید .
تصور کنید که اجازه دارید شاد باشید و واقعا از زندگی لذت ببرید . زندگی تان از کشمکش با خویش و یا دیگران رهاست .
تصور کنید که زندگیتان را بدون ترس از بیان رویاهای خویش ، پیش می برید . می دانید چه می خواهید ، چه نمی خواهید ، و چه موقع می خواهید . نمی ترسید که آنچه را نیاز دارید بخواهید ، و نمی ترسید که به هرکس یا هر چیزی نه بگویید یا آری بگویید .
تصور کنید که بدون ترس از قضاوت دیگران زندگی می کنید . رفتارتان را بر اساس آنچه دیگران در باره تان می اندیشند تنظیم نمی کنید . دیگر مسئول عقاید دیگران نیستید . هیچ نیازی ندارد که بر دیگران مسلط باشید و هیچ کس شما را تحت سلطه ندارد .
تصور کنید که بدون قضاوت کردن در باره دیگران زندگی می کنید . می توانید به آسانی آنها را ببخشایید و داوری هایتان را دور بریزید . نیازی ندارد که حق به جانبتان باشد ، و نیازی ندارید که دیگران را خطاکار ببینید . به خودتان و دیگران احترام میگذارید و دیگران هم به شما احترام می گذارند . تصور کنید که بدون ترس از دوست داشتن و دوست داشته نشدن زندگی می کنید . دیگر نمی ترسید که طرد شوید و نیاز ندارید که پذیرفته شوید . می توانید بدون شرم یا توجیه بگویید " دوستت دارم " . می توانید با قلبی گشوده در جهان گام بردارید و از آزار دیدن نهراسید .
تصور کنید که زندگی می کنید بی آن که از خطر کردن یا از کشف زندگی هراسان باشید . نمی ترسید که چیزی را از دست بدهید . نمی ترسید که در دنیا زندگی کنید و نمی ترسید که بمیرید .
تصور کنید که خودتان را همین طور که هستید دوست دارید . بدنتان را همین شکلی که هست دوست دارید و عواطفتان را همین طور که هستند دوست دارید می دانید که همین گونه که هستید کاملید .
دلیل این که می خواهم این چیزها را مجسم کنید این است که آنها کاملا امکانپذیر هستند ! شما می توانید در حالت سرخوشی ، سعادت و برکت زندگی کنید ، چون در رویای بهشت هستید . اما برای تحقق این رویا ، باید اول آن را بشناسید .
تنها عشق می تواند شما را به این حالت سعادت برساند . سعادتمند بودن مثل عاشق بودن است . عاشق بودن مثل سعادتمند بودن است . درمیان ابرها پرواز می کنید . هرجا می روید عشق دریافت می کنید . کاملا امکان پذیر است که همواره این گونه زندگی کنید ، امکان پذیر است ، چون دیگران این کار را کرده اند ، و آنان با شما فرقی ندارند . آنها در سعادت زندگی می کنند ، چون میثاق های خود را تغییر داده اند و رویای دیگری را در سر می پرورانند .
هنگامی که احساس کردید زندگی در مرتبه سعادت و برکت یعنی چه ، آن را دوست خواهید داشت . خواهید دانست که بهشت روی زمین حقیقت دارد ، که این بهشت حقیقتا وجود دارد . وقتی دانستید که بهشت وجود دارد ، و وقتی دانستید که می شود در آن ساکن شد ، دیگر به خودتان بستگی دارد که کوشش لازم را انجام دهید . دو هزار سال پیش عیسی مسیح در باره ملکوت بهشت و ملکوت عشق سخن می گفت ، اما انسان ها آن زمان آماده شنیدنش نبودند . آنان می گفتند : " درباره چه چیز حرف می زنی ؟ قلب من خالی است . من عشقی را که تو می گویی در قلبم احساس نمی کنم . من آرامشی را که تو می گویی ندارم . " شما نباید این کار را بکنید . فقط مجسم کنید که این پیام عشق ممکن است ، و آن وقت در می یابید که از آن شماست .
جهان بسیار زیبا و شگفت انگیز است . زندگی می تواند خیلی آسان باشد اگر عشق راه زندگی شما باشد . می توانید تمام مدت عاشق باشید . انتخاب با شماست . ممکن است دلیلی برای عشق نداشته باشید ، اما می توانید دوست داشته باشید چون دوست داشتن شما را خوشحال می کند . عشق فعال فقط شادی می آفریند . عشق به شما آرامش درونی می دهد . می تواند ادراک شما را از هر چیزی دیگرگون کند .
می توانید همه چیز را با چشم های عشق ببینید . می توانید هشیار باشید که همه جا در اطرافتان عشق هست . وقتی این طور زندگی کنید ، دیگر مهی در ذهنتان باقی نمی ماند . میه – تو – تی برای همیشه از بین می رود . این چیزی است که قرن های متمادی انسان ها در جستجویش بوده اند . ما هزاران سال به دنبال شادی گشته ایم . شادی ، بهشت گمشده است . آدمیان برای رسیدن به آن بسیار تلاش کرده اند ، و این بخشی از تحول ذهن است . این آینده بشریت است .
این نوع زندگی ممکن است ، و راه تحقق آن در دست شماست . موسی آن را سرزمین موعود نامید ، بودا ان را نیروانا نامید ، عیسی آن را بهشت نامید ، و تولتک ها آن را رویای جدید می نامند . بدبختانه هویت شما در آمیخته با رویای این سیاره است . همه باورهای شما و میثاق های شما در مه غوطه ور هستند . شما حضور انگل را احساس می کنید ، ولی خیال می کنید که او خود شماست . این چیزی است که رها کردن آن را دشوار می کند – رها کردن انگل و آفرینش فضایی برای تجربه عشق . شما به " قاضی " وابسته اید ، به " قربانی " وابسته اید . رنج بردن به شما احساس امنیت می دهد ، چون آن را خوب می شناسید .
اما واقعا دلیلی برای رنج کشیدن وجود ندارد . تنها دلیل رنج کشیدن شما این است که خودتان رنج کشیدن را بر می گزینید . اگر به زندگی خود نگاه کنید ، بهانه های زیادی برای رنج کشیدن پیدا می کنید ، اما حتی یک دلیل درست پیدا نمی کنید . شادی یک انتخاب است ، و رنج هم یک انتخاب است .
شاید ما نتوانیم از سرنوشت بشری بگریزیم ، اما حق انتخاب داریم : رنج بردن از سرنوشت خویش یا لذت بردن از سرنوشت خویش . رنج کشیدن یا دوست داشتن و شاد بودن . در دوزخ زیستن یا در بهشت زندگی کردن . انتخاب من ، زندگی کردن در بهشت است . انتخاب شما چیست؟
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |