اهمیت صوت در مقولهی ارتباط روحی در این جهان به حدی است که هنگام برقراری ارتباط روح هستی با روح فردی (زمانی که در حال تجربه این جهان است) که مهمترین رویدادی است که ممکن است در این جهان بهوقوع بپیوندد، غالباً این ارتباط با حس درونی صدا همراه است، صدایی نظیر وزش باد و . . . . درواقع میتوان گفت که هر صدایی در جهان ما، حامل نوعی آگاهی است. این آگاهی از هستی و ارتعاشات درونی منبع صدا منتشر میشود و به همین دلیل نیز گوش کردن به اصوات جهان میتواند سطح آگاهی انسان را تغییر دهد. معلمین باطنی با شناخت عمیقی که نسبت به الگوهای صوتی جهان دارند به خوبی از این قدرت نهفته در صدا استفاده میکنند. به عنوان مثال، شمنها با نواختن مستمر طبل میتوانند سطح آگاهی افراد را از سطح آگاهی معمول به سطوح برتر آگاهی جابهجا کنند. مشابه چنین کاری در معابد تبتی نیز انجام میگیرد. درواقع به نظر میرسد که الگوی انعکاسی صوت، قدرت نفوذ به جهان درون را دارد. در مثال ذکر شده، صدای طبل که در بدنه بزرگ و تهی آن منعکس میگردد دارای چنین قابلیتی است. معمولاً طبل را با تناوب یکنواخت و فواصل زمانی منظم و نه چندان کوتاه (خصوصاً در تبت) به صدا در میآورند و بدین ترتیب صدای هر ضربه با انعکاس طولانی خود، به خوبی در درون نفوذ میکند و با تکرار متناوب و طولانی خود (که بعضاً به بیش از یک شبانهروز نیز میرسد) منجر به تغییر سطح آگاهی میگردد. از همین الگوی تناوبی صدا در مانتراها هم استفاده میشود. اگر به الگوی صوتی مانتراها دقت کنیم (هرچند شاید معانی آنها را ندانیم و یا اصولاً معانی شناخته شدهای نداشته باشند)، همین ویژگی تناوبی را به خوبی در همه آنها مشاهده خواهیم کرد: تکرار یکنواخت واژهای با آهنگ مشخص. به عنوان مثالی دیگر باید گفت که از روزگاران کهن، بسیاری از معابد را طوری میساختند که صدا در درون آن منعکس شود. این انعکاس، بر میزان تأثیرگذاری باطنی صوت، بسیار مؤثر است. گورجیف (4) در کتاب مشهور خود با نام "ملاقات با مردان برجسته" از نوعی مراسم آیینی سخن میگوید که در آن، خوانندگان در موقعیتی مابین کوهها آواز میخواندند. در این میان، برخی این توانمندی را داشتند که با صدای خود، بیشترین انعکاس را در میان فضای کوهستان ایجاد کنند و ظهور این توانمندی، نشانهای از برتری خواننده بود. نمونه آشنای دیگر استفاده آیینی از انعکاس صوت را میتوان در یکی از مساجد زیبای شهر قدیمی اصفهان مشاهده کرد. در این شاهکار معماری، کانون انعکاس در زیر گنبد اصلی واقع است و هفت بار انعکاس کامل صوت، نشان دهندهی شناخت و تسلط فوقالعاده طراح آن به علوم ظاهری و باطنی بوده است. موسیقی نیز نمونه دیگری است از تأثیر شگرف صوت بر سطوح باطنی انسان. هرچند ریشههای موسیقی بر ما پوشیده است اما میدانیم که موسیقی یکی از کهنترین هنرهای انسانی است که همواره جزئی از زندگی او بوده و در مراسم آیینی تمامی فرهنگها به طور مؤثری از آن استفاده میشده است. شاید بتوان گفت که الگوهای صوتی در موسیقی اساساً از نوعی الگو و نظم عددی بهره میگیرند چراکه در موسیقی، نسبت عددی فرکانس اصوات اصلی از قوانین خاصی تبعیت میکند. بنابراین شاید بتوان ریشههای موسیقی را در نوعی عرفان عددی و دانش سرّی اعداد جستجو نمود. گفته میشود که فیثاغورث یکی از بنیانگذاران این عرفان عددی بوده است بازهم از قدرت تأثیرگذاری موسیقی او افسانههایی بر سر زبانهاست.(5) از قدرت صوت و موسیقی حتی در تأثیرگذاری بر حیوانات نیز استفاده میشود. نمونه جالب آنرا میتوان در یکی از دوردستترین نقاط جهان یعنی درمیان صحرانشینان گوبی(6) در مغولستان یافت. زندگی این صحرانشینان وابسته به شترهایشان است و شترها عملاً بخشی از خانواده محسوب میشوند. اما در میان شترها، ویژگی خاص و عجیبی وجود دارد. به عنوان مثال، وقتی شتری به دلیلی مثلاً حملهی گرگها فرزند کوچکش را از دست میدهد، از شدت ناراحتی از غذا خوردن اجتناب میکند که نهایتاً منجر به مرگ شتر میشود. اما در میان این صحرانشینان، موسیقیدانانی وجود دارند (که تعدادشان بسیار اندک است) که با قدرت سحرآمیز موسیقی، قادر به تغییر حالت درونی شترها هستند و آنها را به زندگی بازمیگردانند.
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |